عشق مرده عاشقونه |
|||
سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 15:8 :: نويسنده : مهدیس
دلم
را سپردم به بنگاه دنیا و هی آگهی دادم اینجا و آنجا و هر روز برای دلم مشتری آمد و رفت و هی این و آن سرسری آمد و رفت ولی هیچ کس واقعا اتاق دلم را تماشا نکرد دلم قفل بود کسی قفل قلب مرا وا نکرد یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است یکی گفت: چه دیوارهایش سیاه است یکی گفت: چرا نور اینجا کم است و آن دیگری گفت: و انگار هر آجرش فقط از غم و غصه و ماتم است و رفتند و بعدش دلم ماند بی مشتری ومن تازه آن وقت گفتم: خدایا تو قلب مرا می خری؟ و فردای آن روز خدا آمد و توی قلبم نشست و در را به روی همه پشت خود بست و من روی آن در نوشتم: ببخشید، دیگر برای شما جا نداریم از این پس به جز او کسی را نداریم
نظرات شما عزیزان: ![]() حــوصله ات که سـر مـی رود ؛ بـا دلــــــــم بــازی نکـن ، مـن در بـی حـوصـله گـی هـایــم بـا تـــو زنـدگـی کـرده ام...!!! ![]()
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |